به کاربران سایت وب درس سلام عرض میکنیم ! در این مطلب برای شما معنی درس دوم فارسی یازدهم – قاضی بست قرار گرفته . این درس یک داستان قشنگ و شیرین است که متن تقریبا سختی داره و ما تصمیم گرفتیم در این مطلب هم معنی شو قرار بدیم و هم حل تمرینات شو ! بدون تلف کردن وقت شما میریم سراغ معنی شعر درس دوم ادبیات فارسی پایه یازدهم !
۱-از قضای آمده ،پس از نماز ، امیر کشتی ها بخواست و ناوی ده بیاوردند از جهت نشست او و جامه ها افگندند و شراعی بر وی کشیدند.
معنی درس دوم فارسی یازدهم – قاضی بست
◀ قلمرو زبانی:
کشتی , ناو تناسب —– ناوی ده:ترکیب وصفی (جابجایی صفت و موصوف)
وی:کاربرد ضمیر شخصی برای غیر انسان
از قضای آمده از روی اتفاق —– پس از نماز:پس از نماز ظهر
ناو :قایقی کوچک که از درخت میان تهی سازند —– از جهت:برای
جامه افگندند:فرش گستردند , بسترها را مهیا کردند . شراع:سایبان , چادر , خیمه
✴️قلمرو ادبی:
ناو .کشتی,شراع مراعات نظیر هستند.
✳️قلمرو فکری :از روی اتفاق ,بعد از نماز ظهر ,سلطان مسعودچند قایق درخواست کرد و ده قایق آوردند.
,بزرگترین قایق را برای نشستن برای سلطان مسعود آماده کردند و بستر ها و گستردنی ها را مهیا کردند و سایبانی (چادری)بر روی آن کشیدند.
۲-نیک کوفته شد و وپای راست افگار شد . چنان که یک دوال پوست و گوشت بگسست وهیچ نمانده بود از غرقه شدن .
◀ قلمرو زبانی:
نیک : قید، —– پوست و گوشت : تناسب —– نیک کوفته شد: بدنش کاملا ضربه خورده بود،
افگار: زخمی و مجروح —– یک دوال:یک لایه پوست ،بگسست : جدا شد
معنی ادبیات فارسی یازدهم -درس دوم – قاضی بست
✳️قلمرو فکری:
بدن امیر کاملا ضربه خورده بود وکوفته شده بود و پای راستش زخمی شد ؛به طوری که یک پاره از پوست وگوشت آن جدا شدو چیزی نمانده بود که امیر غرق بشود .
۳- وامیر از آن جهان آمده ، به خیمه فرود آمد و جامه بگردانید و تر و تباه شده بود و برنشست
◀قلمرو ادبی:
کاربرد جملات کوتاه و کامل،کاربرد فعل نشست به جای سوار شد —– جامه بگردانید :لباسهایش را عوض کرد —– تر وتباه شده بود:خیس و ناتوان شده بود —– برنشست :سوار اسبش شد
✳️امیر که از مرگ.نجات یافته بود وارد خیمه شد ولباسهایش را عوض کرد درحالی که خیس وناتوان شده بود وسوار بر اسب شد.
۴-ودیگر روز ,امیر نامه ها فرمود به غزنین و جمله ی مملکت براین حادثه ی بزرگ و صعب که افتادو…
◀قلمرو زبانی:دیگر روز:ویژگی سبکی (جابجایی صفت و موصوف ,ترکیب وصفی) —– حادثه ی بزرگ :ترکیب وصفی
غزنین :نام شهری است (پایتخت غزنویان ) —–جمله ی مملکت:همه ی شهرها —– صعب :دشوار وسخت
افتاد :روی داد،پیش آمد(کاربرد کهن فعل)
✳️قلمرو فکری :
وروز دیگر سلطان مسعود دستور داد تا نامه هایی بنویسند به شهر غزنین وسراسر کشور(همه ی شهرها) برای این حادثه ی بزرگ و سختی که روی داد.
۵-یافتم خانه تاریک کرده و پرده های کتان آویخته وتر کرده وبسیار شاخه ها نهاده و تاس های بزرگ پر یخ بر زبر آن و امیر را یافتم آنجا بر زبر تخت نشسته, پیراهن توزی ,مخنقه در گردن , عقدی همه کافور و بوالعلای طبیب آن جا زبر تخت نشسته دیدم.
◀قلمروزبانی:
فعلها به صورت صفت مفعولی آمده —– کتان :گیاهی است که از ساقه های الیاف آن در نساجی استفاده می کنند.
تر کرده :خیس و نمدار —– تاس :کاسه —– ،زبر:بالا —– توزی:منسوب به توز ,پارچه ی نازک کتانی که نخست در شهر توز می یافته اند . —– مخنقه :گردن بند —– عقد:گردن بند
کافور :ماده ای است خوشبو و سفید رنگ که از بعضی گیاهان به ویژه درختی معروف به درخت کافوربه دست می آید,.کافور,اثر ضد عفونی کننده و ضد تب دارد
زیر تخت :کنار و پایین تخت —– یافتم :دیدم ,مشاهده کردم .
مخنقه و عقد رابطه ی ترادف
✳️ دیدم که اتاق را تاریک کرده و پرده های کتانی نمدار ,آویزان کرده بودند.
شاخه های فراوانی روی آنها کاسه های پر از یخ قرار داشت ,گذاشته بودند .
دیدم که پادشاه بالای تخت نشسته است در حالی که پیراهنی از جنس کتان نازک بر تن و گردن بندی تماما از جنس کافور بر گردن داشت.
ابوالعلای طبیب پزشک مخصوص پادشاه را کنار و پایین تخت نشسته دیدم .
۶- واین مرد بزرگ و دبیر کافی , به نشاط قلم در نهادی تا نزدیک نماز پیشین
◀️ قلمرو زبانی:
این مرد بزرگ :ترکیب وصفی (مرد هسته ی گروه اسمی ,نقش نهاد) —– (و)بین این مرد بزرگ و دبیر کافی : واو عطف
دبیر کافی :ترکیب وصفی —– کافی:باکفایت,کامل,توانا —– به نشاط:خوشحال,شادمان(نقش دستوری:قید)
نماز پیشین :نماز ظهر —– منظور از این مرد بزرگ :بونصر مشکان
✴️ قلمروادبی:
قلم در نهاد:کنایه از قلم (خامه)بر کاغذ گذاشت و به نوشتن پرداخت.
✳️ قلمرو فکری :
واین مرد بزرگ و نویسنده ی باکفایت (بونصر مشکان )با خوشحالی شروع کرد به نوشتن تا نزدیک نماز ظهر .
۷-از این مهمات فارغ شده بود و خیلتاشان و سوار را گسیل کرده .پس رقعتی نبشت به امیر و هرچه کرده بود باز نمود و مرا داد.
◀ قلمرو زبانی:
خیلتاشان :گروه نوکران و چاکران —– گسیل کرد :روانه کرد —– رقعت :نامه
نبشت :نوشت —– بازنمود :توضیح داد ,نشان داد ,آشکار کرد —–
✴️ قلمرو ادبی:
قلم در نهادن :کنایه از شروع به نوشتن کرد
✳️ قلمرو فکری:
از انجام این کارهای مهم آسوده شده و چاکران و سواران را روانه کرده بود پس از آن ,نامه ای به امیر مسعود نوشت و هر کاری را که انجام داده بود شرح نمود و آن را به من داد ,(تابه امیر برسانم.)
۸-از این مهمات فارغ شده بود و خیلتاشان و سوار را گسیل کرده .پس رقعتی نبشت به امیروهرچه کرده بودیازنمودو مرا داد.
◀ قلمرو زبانی
مهمات:کارهای مه م(منظورنامه نوشتن ) —– خیلتاشان:گروه خادمان و فراشان —– گسیل کرده:روانه کرده
رقعت:نامه —–بازنمود:شرح داد —– کاربرد فعل (نبشت)به جای (نوشت):دستورتاریخی
✳️ قلمروفکری
از انجام این کارهای مهم آسوده شده وچاکران و سواران را روانه کرده بود پس از آن ,نامه ای به امیر مسعودنوشت وهرکاریرا که انجام داده بودشرح نمودوآن نامه را به من داد (تابه امیر مسعود,برسانم )
۹-مرا چه افتاده است که زر کسی دیگر برد و شمار آن به قیامت مرا باید داد ؟!به هیچ حال,این عهده قبول نکنم.
◀ قلمروزبانی
شمار وقیامت تناسب —– مرا چه افتاده است؟:به من چه ربطی دارد —– به هیچ حال:هرگز ,نقش قیدی دارد
✴️ قلمرو ادبی
مرا چه افتاده است؟:استفهام انکاری
✳️ قلمرو فکری:
(قاضی بوالحسن ) گفت :” به من چه ربطی داردکسی دیگر طلاها را ببرد واستفاده کند و جواب پس دادن آن در قیامت به عهده ی من باشد؟هرگزاین مسئولیت را،قبول نمی کنم.
به پایان معنی عبارت های مهم این درس رسیدیم . با خرید یک محصول از سایت وب درس حمایت کنید :) .
فرایند خرید از وب درس به صورت آنلاین و تضمین شده توسط شرکت پرداخت آنلاین با مجوز رسمی است .
همچنین این شرکت با بانک های سامان ، ملت و سایر درگاه ها قرارداد دارد ! امروزه اکثر فروشگاه های اینترنتی از این درگاه ها استفاده می کنند .
برای خرید ابتدا روی دکمه خرید و دانلود کلیک کنید .
سپس به درگاه پرداخت منتقل میشوید و پس از پرداخت به صفحه دانلود فایل !
معنی درس دوم فارسی یازدهم
تهیه کننده : فرحناز حسینی
خرید و دانلود کارگاه متن پژوهی درس
معنی درس اول فارسی دهم
گام به گام کتاب کار زبان یازدهم
گام به گام شیمی دوازدهم
گام به گام نگارش یازدهم
گام به گام انسان و محیط زیست یازدهم
گام به گام دینی دهم
1 دیدگاه. Leave new
عالی